خانه » ترکی هنر است (7) : عجایب اسم و صفت در ترکی

ترکی هنر است (7) : عجایب اسم و صفت در ترکی

اسم در ترکی

به ندرت می توان اسمی در ترکی یافت که بدون ریشه باشد و به تک هجا مختوم نشود. اگر اسم در فارسی مانند “پنجره ، زمین ، کمد ، دماغ ، کمر ، پتو و …” چند سیلابی و بی ریشه است در ترکی یا مثل ” بئل ، یئر ، گون ” تک ریشه اند و یا مثل “یاغیش ، الک ، داماغ ، بورون” دارای ریشه تک هجایی و معنادار هستند. درصد بسیار اندکی از لغات ترکی دو هجایی اند که هنوز ریشه معنی دارشان اثبات نشده است. مثلا آیا بولود از ریشه بول (یافتن) است یا بول (برکت و وفور)؟ هنوز نمی دانیم.

اسم چند هجایی در ترکی دارای یک ریشه معنادار و متناسب و یک پسوند مشخص و تعریف شده است. پسوندها در ترکی بسیار گسترده و قانونمند هستند و هر یک وظیفه خاصی دارند.

مثلا پسوند “چین” پسوندی پرنده ساز است مانند: گؤیرچین ، بالایقچین ، لاچین ، زیغیرچین ، بیلدیرچین.

یا پسوند “لان” وحوش ساز است مانند: ایلان ، قاپلان ، جئیلان (جئیران)، آسلان.

یا پسوند “ار” فاعلساز است مانند: آچار ، یانار ، دونار ، گولر

یا پسوند شغلی چی و جی مانند: قیزیلچی ، آلیجی ، گوموشچو

یا پسوند همراهی “داش” مانند: قارداش ، قاداش ، آداش ، یولداش ، آرخاداش

یا پسوند شباهت و مبالغه “مان” مانند: قهرمان ، آیمان ، تورکمن ، قره چمن

تمامی پسوندهای ترکی هر یک وظیفه خاص دارند و محدودند به اینکه یا به اسم بچسبند (مانند قیزیلچی) یا به فعل (مانند آچار).

طبق همین قانونمندی پسوندها و داشتن ریشه تک هجایی است که لغات ترکی در زبانهای دیگر استخراج می شوند و ممکن نیست لغت ترکی بی صاحب باشد یا زبانی دیگر آنرا به تملک خود درآورد حتی اگر مانند مأوا یا قلعه به عربی رفته باشد.

صفت در ترکی

و اما در مورد صفت در ترکی، صفت نیز مانند اسم بصورت ذاتی و تک هجایی صفت هستند مانند یاش ، آغ ، پیس.

و یا چند هجایی بوده ولی طبق پسوندهای خاص از روی فعل یا اسم ساخته شده اند مانند: گؤزل ، قیسسا ، یاشیل ، دورغون ، دوزلو.

رده بندی صفات در ترکی بسیار متنوع و دارای طیف گسترده است که قابل ترجمه به فارسی نیستند. اگر در فارسی یا عربی و انگلیسی سه سطح صفتی “عادی ـ برتر ـ برترین” داریم در ترکی بدین ترتیب می باشد:

  • صفت عادی : ذاتا صفت هستند و مقایسه ای نمی کنیم. مانند: یاخشی ، پیس ، گؤزل ، گوده
  • صفت برتر یا قیاسی : با پسوند “راق” و یا “لی” صفتی را بین دو چیز قیاس می کنیم. مانند: یاخشیراق ، گوده رک ، اوجاراق ، چوخلو ، خئیلی ، آزلی
  • صفت تفضیلی یا برترین: با پیشوند “ان” و یا “لاپ” برترین چیز را انتخاب می کنیم. مانند: لاپ گؤزل ، ان گؤزل ، لاپ آغیر ، ان آغیر
  • صفت مطلق: این صفت در فارسی وجود ندارد. نیاز به این صفت زمانی است که در یک جمع کوتاه قد به فرد 150 سانتی بگوییم: بلندترین! یا در میان بدگل ها یکی را زیباترین بنامیم. یا در یک جمع تنبل، دانش آموز نمره 13 را بالاترین و زرنگترین بنامیم! در ترکی این مشکل با آوردن صفت مطلق و بدون قیاس حل می شود طوری که به ابتدای هجای نخست آن صفت یکی از حروف “م” یا “پ” را بیآوریم (البته اختیاری نیست و قاعده دارد) و آنرا در ابتدای صفت بگنجانیم. مثلا برای صفات “قارا ، یاشیل ، سرین ، بوش، زیرک” می گوییم: قاپ قارا (سیاه مطلق)، یام یاشیل (سبز مطلق)، سپ سرین (خنکی مطلق)، بوم بوش (خالی مطلق)، زیپ زیرک (زرنگ واقعی).
  • صفت خفیف: در ترکی برای درجات کمرنگ و ناچیز از یک صفت، پسوندهای متعددی وجود دارد که قلّت و خفّت آن صفت را نشان دهند. مانند:

پسوند ایمتیل: قارامتیل (کمی سیاهی)، ساریمتیل (متمایل به زردی)

پسوند شین: قاراشین (گندمی)، آغشین (متمایل به سفیدی)

پسوند سوو : دلی سوو (متمایل به دیوانگی)، اوزون سوو (متمایل به قد بلند)

پسوند جا : گؤیجه (متمایل به سبز، گوجه) ، آغجا (متمایل به سفیدی، سکه نقره ای)

سلسله مباحث ترکی هنر است:

 

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

8 دیدگاه ها
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
انوشیروان شمس کهورین
انوشیروان شمس کهورین
7 سال قبل

هیچ نظری نیست جز تقدیر و تشکر

رحمانی
رحمانی
7 سال قبل

سلام آقای نایبی
لطفا در مورد گستردگی نام حیوانات هم مباحثی بنوبیید(به انداز ه رشد هر حیوانی نامش هم تغییر مکند)

پیروز
پیروز
5 سال قبل

درود. نویسه خوبی بود. ولی پرسشی برایم پیش آورد.

در آن فرتور(عکس) نوشته که “ترکی،هنر است” ولی در ترکی برابری برای واژه «هنر» نیست. واژه «سانات» هم که همان «صنعة» عربی است.
پس چگونه ترکی هنر است؟ این را چگونه به ترکی ناب و نژاده می نویسند؟؟!!

خان
خان
پاسخ به  پیروز
5 سال قبل

تورکجه ده هنره آیروم دییلیر. دئملی دی “هنر” بیر یونان دیلینده سوزجوک دور.

پیروز
پیروز
5 سال قبل

شایانِ گفتن است که واژه “قهرمان” یک واژه پارسی است نه ترکی.
در زبان پهلوی ساسانی(پارسی میانه) به دیسه «کُهرمان»،«Kuhramān» بوده است.
امروزه به دیسه «قَهرمان» درآمده است.
بُنمایه: فرهنگ معین،دکتر محمد معین

خان
خان
پاسخ به  پیروز
5 سال قبل

به هیچ وجه باور نکن. “ق” در فارسی وجود ندارد مگر در برخی فارسیجات که معرب شده اند و این کلمه را جایی معرب ننوشته است. قهرمان فارسی نمی باشد. بعید نیست مجعول باشد مثل مجعولات دساتیر یا آذریون و در حادث بودن این لفظ شکی نیست. البته من به ترکی بودن آن نیز متقاعد نشده ام.

علی
علی
پاسخ به  پیروز
3 سال قبل

خوب اگر فارسی است کلمه را تجزیه کن ببینیم یعنی چی
در ترکی پسوند مان و من پسوند صفت ساز و اسم فاعلی است . مثل اورگتمن یعنی کسیرکه آموزش می دهد یا دگیرمان یعنی چیزی که پودر می کند ( آسیاب) .
اساتید فارس زبان چون ترکی نمی دانند هر چیزی که ریشه روشن عربی ندهشته باشد را می گویند فارسی

آیدین
آیدین
5 سال قبل

سلام
پسوند چین پسوند پرنده ساز نیست!
برای مثال به پرنده سیغیرچین دقت کنین.
سه پرنده با این اسم داریم. سیغیر- سیغیرچین- سیغیرچا(سیرچه)
هر سه پرنده شباهت های ظاهری بسیار دارند و تفاوت عمده انها در اندازه است.
سیغیر پرنده ای بزرگ- سیغیرچین متوسط و سیغیرچا یا گنجشک کوچک است.
قبل از گفتن کاربرد پسوند چین مثال زدم تا روشن شود نه اینکه مثال تنها دلیل باشد
همانگونه که چه-چا پسوند نشان دهنده کوچک بودن است پسوند چین متوسط سازه است.
آغاج درخت
آغاج چین درخت متوسط
آغاج چا درخت کوچک
با تشکر