خانه » غزل خطاب به استاد شاهد:ای شاهد شکرگو

غزل خطاب به استاد شاهد:ای شاهد شکرگو

ای شاهد* شکرگو وی شاعر شعف گو!
آوازه ات بپیچید بر هر کران و هر کو

شعر تو خوش عروض و در انتها مقفّی است
لیکن ندیده بودم نقلی بَدَل بدین رو

من دیده ام که شعری شکلی دگر پذیرد
کاین رسمِ کهنه بوده بر شاعران چونان خو

لیکن به نقل یک شعر هرگز سخن نلرزد
غیر از تو من ندیدم گر دیده ای بگو کو؟!

خواجو چنین نگفته او اینچنین نرانده
رخصت اگر گرفتی آن نامه را بکن رو

لیکن تو بحر دیگر از خواجه برگزیدی
زانرو تو شعر حافظ گردانده ای بدان سو

اما بدان که در شعر من نکته دان ژرفم
شاید به قدر دریا یا قدر موی گیسو

گیرم خطایت ار من زانرو بود که یارم
یاران بهم چونانند یک چشم و دیگر ابرو

از شعر و شور “شاهد” “صادق” سخن نراند
ریحان و باغ و بستان بگرفته است از او بو

* استاد حبیب اژدری شاهد هنرمند شهیر میانه

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 دیدگاه ها
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها